سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کبوتر شکسته پر

لب پنجره نشست . گوشه‌ی بالش خونی بود . سرشو چرخوند طرف حبیب . نگاه خستشو گره زد به چشم هاش . حبیب سلامش کرد . اونم سرش رو تکان داد، یعنی «سلام» . حبیب دستشو کشید به سر کفتر و گفت :

این جااومدی چی کار ؟

کفتر بغ بغویی کرد و چند بار نوکش رو به هم زد ، نمی دونم یعنی چی .

حبیب ادامه داد :

نکنه اومدی پای درد دلم بشینی ؟

کفتر اومد جلوتر یعنی «آره»

حبیب گفت : نکنه از صدام خسته بشی ؟

کفتر همون جا رو پاش نشست ، یعنی «هیچوقت»

حبیب شروع کرد :

بدنم کلکسیون ترکشه، ر یه هام از زور شیمیایی دیگه جوابم کردن، قطع نخاعی هستم و چند ساله کنار این پنجره، همین جور دراز کشیدم . وقتی نفس می کشم، انگار یکی با سمباده افتاده به جون حنجره م . با هر نفس کشیدنی، تمام جونم آتیش می گیره . منو این جوری نیگا نکن . درسته که حالا نه مو دارم، نه ابرو؛ اما یه زمونی خوش تیپیم، ضرب المثل در و همسایه بود .

می دونم خِر خر صِدام ، گوش خیلی ها رو آزار می ده؛ ولی اون وقتا هم چین می خوندم و مداحی می کردم که زمین و زمان پای روضم اشک می ریختن .

یه روزی صد تا رفیق دور و برم، قربون صدقم می رفتن؛ اما حالا تا چند دقیقه دیگه توپ تحویل سالو میزنن و من تنهام .

هیکلم رو این جوری نبین . روی استخونا که تو الان داری می بینی؛ یه وقتی هم چین ماهیچه هایی بود که چشم ورزش کارا با دیدنش چار تا می شد . درسته که الان ده، دوازده ساله پشتم به زمینه، اما تو میدون کشتی، حسرت خاک کردن داش حبیب، به دل همه پهلوونا موند. شکر خدا که آخرشم پشتم بر اون خاک اومد .

چشمای کفتر پر از اشک شده بود . با بغ بغو کردنش حرفای حبیبو قطع کرد، یعنی دیگه طاقت ندارم . بال خونیشو تکون داد؛ یعنی منم پرشکسته ام . به آسمون نیگا کرد . حبیب گفت :

تو هم مثل من دوست داری بری تو خال آسمون . کفتر با همون بال شکستش پر زد و رفت . حبیبم تا وقتی که خال آسمون شده بود ، با چشمای بی رمقش دنبالش کرد . چشمهاش همون جور به آسمون گره خورد . صدای توپ تحویل سال اومد . پرستار، وارد اتاق شد . سال نو رو تبریک گفت ؛ اما جوابی نشنید ...

---------

منبع : مجله دیدار آشنا

پ ن (درد دل خودمونی) : وقتی پسر عموم زنگ زد که میخواد برای مداوا بره آلمان حلالیت طلبید بغض گلوم رو گرفته بود. من باید از شما حلالیت بطلبم یا شما از ما ؟ آیا با یه سهمیه دادن یا اجازه تردد در محدوده ترافیک حقمشون رو ادا کردیم ؟ به خدا نه ! اینها یه گوشه ای از مشکلاتشون نیست . امان از زخم زبان ها ...

گفتم چه شد خون شهیدان ؟ گفتند یک کوچه به نامشان نکردیم مگر ؟!


 کلمات کلیدی :

ارسال به بالاترين ارسال به فرند فيد ارسال به Digg ارسال به دنباله ارسال به Google ارسال به Reddit ارسال به Technorati ارسال به فیس بوک

حریم یاس ::: چهارشنبه 86 اسفند 29 ::: ساعت 12:25 صبح

محبت دوستان ()نظر


بازدیدهای امروز: 11 //  بازدیدهای دیروز: 18 //  بازدید کل  : 389450
Design By HarimeYas.ir

-->