سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته - امام حسین

صدایی توجه مرا به خودش جلب کرد.محرم و امام حسین
به طرف صدا دویدم
خیلی نزدیک بود
قلبم می‌تپید
صدای آشنایی بود
ته دل احساس قربت کردم، دویدم و سریع قلم و کاغذ را برداشتم و شروع کردم
شروع به نوشتن صدای دلم...
آه..
به ناگاه، اشک از دیده گانم چکید و طراوت وجودت را روی گونه‌هایم حس کردم
بغض عمیقی ته حنجره‌ام نمیگذاشت صدایت کنم
کبوتر دلم را رها کردم تا بیاید به آستانت
بیاید روی گنبد زردت نشیند و صدایت کند
صدایی حک نمود روی قلبم نامت را و نوشت مرا به پایت
پنجره قلبت را بازکردم، صدایت کردم
گونه‌هایم از طراوت حضورت معطر شده بودند
می‌خواندمت، آقای من، مولای من، سرور دلهای شکسته یا اباعبدالله
دیگر توان نشستن نداشتم؛
دلم روانه حرمت بود و جلوی آستان مقدست به خاک افتاده بود و من اینجا در انتظار نگاه تو
در انتظار گوشه چشمی که شاید مرا هم بخوانی به کربلایت
و من در آرزوی نگاه تو اینجا در سرای قربت مانده‌ام؛
آقای من؛
تا کی باید اینجا بمانم و صدایت کنم پس کی مینوازی نوای وصال را
تاکی باید در آرزوی یک یاحسین(ع) در جوار شش گوشه‌ات حسین حسین بگویم
نمی دانم کی لیاقت حضور می‌یابم
اما باز هم در آرزوی کویت می‌گویم
یا اباعبدلله الحسین (ع)

------


 کلمات کلیدی :عکس، دلنوشته، امام حسین، محرم، ادبی

ارسال به بالاترين ارسال به فرند فيد ارسال به Digg ارسال به دنباله ارسال به Google ارسال به Reddit ارسال به Technorati ارسال به فیس بوک

حریم یاس ::: سه شنبه 87 دی 17 ::: ساعت 12:38 عصر

محبت دوستان ()نظر


بازدیدهای امروز: 1 //  بازدیدهای دیروز: 19 //  بازدید کل  : 389459
Design By HarimeYas.ir

-->