چند وقت پيش يکي به من گفت: يعني تو نمي داني خدا خيلي وقت است که مرده؟من گفتم: فرق من و تو اين است که تو مي گويي او مرده... من مي گويم او ما را رها کرده.. از ما خسته شده به مسافرت رفته...هر چه هست و هر کجا ...من پي هيچ نيستم...گر کفر مي گويم از من چيزي به جاي نمانده من خود همه را به باد فنا دادم...تو هر چه بدهي رحمت...من از تو گله دارم...تو کجاييي؟؟؟؟؟؟من مهدي نمي خواهم من تو را که <خدا> مي نامند خواستارم...