قلمي خواهم ساخت از ني باغ بهشت جوهر از شيشه ذات، کاغذ از صفحه دل نور از شمع حياتتا بنويسم همه جا نام زيباي تو را "يا مهدي"
سلام . خيلي زيباست ...احسنت ...
يادش بخير!
در تب و تاب بودم وپرز اشتياق يار
ثانيه ها ،لحظه هاي پر تپش
لبيک،اللهم لبيک
سالي دگر گذشت
مست پياله ي آن ،لاشريک له
حالا خمار نيم نگاهي زچشم يار
مستان بي هوا
که به ديدار کوي آن يار مي رويد
بادا سلامتان
وگواراي جانتان
آن تک جرعه ي بقيع
آن پاکيزه جام زمزم وآن اشک درحرم
سلام بر شما و دل آسماني تان...
چقدر زيبا مي نويسيد و چه زيبا دلها رو با خود همراه مي كنيد و اين احساس پاك تان بر لوح دل و جان ما هم نقش مي بندد...
بنويس با اشك ديده و قلمي بساز و بر صفحه دلت بران...
مولاي من ! آخر چگونه برايت بنويسم وقتي خودت از قلب سياه و پر گناهم آگاهي.......
مولاي مهرباني ها مرا درياب.........
مرا درياب که دل دريايي من بي تو مردابست......
سلام بزرگوار
ممنون از حضور ارزشمندتان و شرمنده از تاخيرم
اللهم عجل لوليك الفرج
مثل تموم شهدا تو كام ما عسل بريز
اي منتظران گنج نهان مي آيد.
آرامش جان عاشقان مي آيد.
بر بام سحر طلايه داران ظهور ،
گفتند كه صاحب الزمان مي آيد.
التماس دعا...يا علي
سلام
قشنگ بود
يا مهدي غريب
آي بچه شيعه حتما بخون