این اولین سالی است که می آید و نیستی
اولین سالی است که دیگر فکر خرید هدیه برایت نیستم
یادم می آید از گلدانی که برایت خریدم .
گاه گاهی که به آن می نگرم یاد تو میکنم
باور نداشتم که عمر تو کوتاه تر از عمر آن گل باشد
اکنون تو نیستی اما یادت همیشه با ماست
ماردم کجایی که دردهایم را با تو بگویم
مادرم کجایی تا آغوش پر مهرت را احساس کنم
تا محبت مادرانه ات را بار دیگر لمس کنم
کاش لحظه ای دوباره میتوانستم در چشمان پرمهرت نگاه کنم
کاش میشد یکبار دیگر درکنارت بنشینم از سختی روزگار سخن بگویم
مادر رفتی اما بدان هنوز در فراغت میسوزیم
هنوز جای خالی ات را در خانه احساس میکنیم
هنوز هم وقتی وارد خانه میشوم نام تو بر لبانم است اما دریغ که نمیتوانم به زبان بیاورم
هنوز باور ندارم که نیستی. براستی که تو را در کنارم حس میکنم
اما چه سخت است که دیدگانم از دیدن آن صورت پرمهرت محروم مانده اند
و چه سخت است گذشتن از روز مادر بدون تو ...
---
مادرم روزت مبارک ...