عطر دلنوازی فضا را آکنده است . گویا شمیم یاس است که به دل ، جان می بخشد .
آنجا را بنگر نیلوفران راه را فرش کرده اند . تمامی راههای آسمانی آذین بندی شده ، شادی و سرور و بهجت عالمین را در برگرفته ، ملائک پایکوبان به استقبال آمده اند ، به راستی اینان شوق چه در سر دارند ؟
آن چیست که نه تنها ملکوتیان ، که ما خاکیان را نیز بهره می رساند؟
اگر با چشم دل به آسمان بنگری ، نام زیبا و دلنشین " شعبان " را می بینی که چگونه ستاره باران شده و چون لؤلؤیی درخشان می درخشد ؛
بیا دل را به گلستان مدینه ، خانه فاطمه ببریم .
اینجا چه خبر است که همه اهل بیت جمع اند و منتظر؟
احمد و علی (علیهما السلام ) را بنگر که چگونه چشم به فاطمه دوخته اند.
آه گوش کن صدای دلنواز نوزادی را نمی شنوی ؟
آری انتظار به پایان رسید و دومین فرزند علی و فاطمه ( علیهما السلام )، نور چشم پیامبر به دنیا آمد ، ملائک را ببین که با آب کوثر شستشویش می دهند .
آنطرف را بنگر حوران رضوان ، حریر بهشتی آورده اند تا فرزند فاطمه را با آن بپوشانند.
به راستی کدام دل است که از لبخند چشمان نازنین و نگاه عرشی آن نوزاد ، به تلاطم در نیاید ؟!
نبی کودک را به دامان گرفته ، از عرش ندا می رسد که نامش را " حسین " بگذار. او را به سینه می چسباند و می بوید.
شادی و شعف خانه علی ( ع ) را پر نموده ، ملائک ندا می دهند :
به به ازاین شکوفه باغ محمدی به به ازاین چراغ فروزان احمدی
چهارم شعبان است و خاندان نبی چشم به راه و منتظر...
و ناگاه عطر دلنشینی فضا را از شمیم آسمانی اش سرشار کرد ؛
مولودی قدم به گیتی نهاد که با گامهای کوچکش فردایی بزرگ را رقم می زد
پدر او را در آغوش گرفت و بر دستانش بوسه زد، در حالیکه اشک از چشمان مبارکش جاری بود
و همه متعجب بودند از این رفتار امام
امام نگاهی به حسین (ع) کرد و فرمود : این دستها در راه امام خود و برای خدا قطع می شوند.
آری ! اولین مرثیه سرای " عباس " علی (ع) بود ، مرثیه ای که تا ابد بر زبانها جاری می ماند .
عباس در وجاهت چنان بود که مردم او را قمر بنی هاشم می خواندند ؛ به راستی از او چه می توان گفت که فرات نیز با تمامی وسعتش شرمسار دل دریایی اوست .
آری ! در عظمت حضرت ابوالفضل همین بس که در روز نبرد، خطاب برادر به وی چنین بود " جانم به فدایت "
و امام سجاد علیه السلام نیز درباره آن بزرگوار چنین می فرماید : " عباس نزد خداوند از مقام و منزلتی برخوردار است که در روز قیامت همه شهدا به آن غبطه خواهند خورد. "
بن ابی الحدید درباره امام سجاد می نویسد : " آن حضرت را که اهل سجده بود و آثار آن بر پیشانیش آشکار بود ، " ذوالثفنات " می گفتند. آورده اند که آن حضرت وقتی وضو می گرفت ، رنگ چهره اش دگرگون می شد ، و چون علت را می پرسیدند می فرمود : " آیا می دانید که در برابر چه کسی می خواهم بایستم ؟ "