سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وداع

صدای تیک تیک ساعت می آید و همراه آن دل تنهای من نیز می رود و می آید
دارد لحظه وداع فرا می رسد
فضا عطرآگین شده از نور حضورتو
هنوز صدای نقاره ها می آید
هنوز پرواز کبوترهایت، حسرت کبوتر تو بودن را، در دلم می کارد
هنوز شوق لحظه حضور، در مقابل حرمت در دلم پیداست
؛ که می خواهیم برگردیم
اما دلهامان همه اینجا می ماند، و تنها جسممان است که مجبور به بازگشت است

همه سوار قطار شدند و من آرام کنار پنچره ایستاده و گلدسته ها و گنبد نورانی تو را نگاه میکنم.
ناخودآگاه گونه هایم خیس می شوند و کاش این چشم ها خودشان شاهد شوق درونیشان بودند
هر لحظه قطار دورتر می شود و دل من نیز با آن می رود و می آید
قطار دور تر و دور تر شد تا اینکه دیگر چشمان ما لیاقت نظاره گری بارگاهت را نداشت
ناگاه فکری از ذهنم گذشت
نکند از اینجا برویم و دلهامان شفاف نشده باشد
نکند از اینجا برویم و با عملی، زلالی ایجاد شده در قلبمان را از دست بدهیم
نکند بار دیگر که می آییم سلامش دهیم و سلامی از دل شکسته بر عاشقانه ترین جاده ای و سلامی از راه دور بر این امام همام می دهیم و انتظار نگاه داریم؛ چشمانمان شرمسار نگاهش باشد
اما می دانم از عبور دلنواز امام گردی بر سر زائرانش پیداست و همه شفاف و عطرآگین شده برمی گردند 
      اینجا بود که کبوتر دلم آرام گرفت و آهسته نشستم...

دلم رو گره زدم به پنجره‏ات دارم میرم                  دوست دارم تا من می‏آم اون گره‏ها رو وا کنی

----------
پ.ن : حریم یاس 14/5/1386
         از تمام عزیزانی که این اردو را برپا کردند تشکر و قدردانی میکنم.
         چقدر از انجمن های وصله خبر دارید ؟ اینجا را ببینید.


 کلمات کلیدی :امام رضا، وداع

ارسال به بالاترين ارسال به فرند فيد ارسال به Digg ارسال به دنباله ارسال به Google ارسال به Reddit ارسال به Technorati ارسال به فیس بوک

حریم یاس ::: یکشنبه 87 مرداد 6 ::: ساعت 6:18 عصر

محبت دوستان ()نظر


بازدیدهای امروز: 63 //  بازدیدهای دیروز: 24 //  بازدید کل  : 395477
Design By HarimeYas.ir

-->